ی نیمهی از ما جدا
خوش میروی بی من کجا
بگو مگر از حال ما
خبر نداری
چون سایه ماندم زیر پا
جا ماندهام از ماجرا
ای شمس ما ، از سایه ها
خبر نداری
بارانم می بارم ،بارانم
ویرانم بعد تو ویرانم
مرا در سینه داغی هست
تورا در سینه آهی سرد
ولی تا جان به تن باشد
تورا انکار نخواهم کرد …